بيرون
ديروز به توصيه مينا جون دوست عزيزم بردمت با واكرت بيرون اولش استقبال كردي ولي بعد از يك دقيقه ديگه تاتي نكردي گفتم شايد روز اول و فردا صبح بهتر بشي ولي باز امروز بردم بيرون اينبار همين يك مين هم تاتي نكردي با واكرت يهو يه دختر خانوم كوچولو با باباش راه ميرفت وقتي ديدمش گفتم سال ديگه سودا همين قدره وقتي باباش اومد جلو و به دخترش تو رو نشون ميداد منم ازش پرسيدم اين دختر خوشگلي كه روبروي منه اسمش چيه كه باباش گفت هستي خانم يه 5 دقيقه اي با بابا هستي هم كلام شديم تو اون لحظه شما بغل من بوديد و هستي جونم با واكرت داشت بازي ميكرد بابا هستي ازم پرسيد كوچولو شما چند وقتشه گفتم يك سالشه و براي تاتي كردن و راه افتادن اوردمش بيرون ولي اين د...
نویسنده :
منا
15:57